دیکتاتوری کمونیستی استالین و ولایت مطلقهای خامنهای ممکن است در نگاه اول شباهت زیادی باهم نداشته باشند اما با اندکی تفکر و تامل شباهتهای فراوانی میتوان یافت .ممنوع اعلام کردن فعالیت احزاب ،اقتصاد تمام دولتی،متهم کردن مخالفان به عنوان دلیل عدم رشد اقتصادی ،افزایش قدرت پلیس مخفی و ترور ،اعدامهای بی شمار و فشار بر آنان برای اعتراف کردن بر علیه خود ،سرکوب ادیان دیگر در حکومت تنها نمونههای کوچکی از این تشابهات هستند .در ادامه خصوصیت بیشتری راجب به حکومت استالین ذکر میکنم و قیاس این دو دیکتاتور را به خود شما واگذار میکنم,,,,,,,,,,,,,.، استالین به عنوان صدر دفتر سیاسی در اواسط دهه ۳۰ با «تصفیه کبیر» در حزب تقریباً تمام قدرت را در دست خود گرفت. او این کار را به عنوان تلاش برای اخراج اپورتونیستها و ضدانقلابیون توجیه میکرد.
مخالفان خود را به «جاسوسی» و «ضدانقلابی» متهم کرد……سرکوب بسیاری از انقلابیون باعث شد که تروتسکی اعلام کند رژیم استالین با «رودخانهای از خون» از رژیم لنین جدا است. . قتل تروتسکی در ۱۹۴۰ در مکزیک آخرین و مشهورترین مخالف استالین را نیز از جای برداشت. حالا تنها سه نفر از «بلشویکهای قدیمی» به جا مانده بودند. خود استالین، میخائیل کالینین، و مولوتوف.
دوران تصفیه مختص به مقامات حزبی نبود و بسیاری به جرم «فعالیت ضد شوروی» و به عنوان «دشمن خلق» دستگیر و محاکمه میشدند……ضمن تصفیه تلاشهای بسیاری برای عوض کردن تاریخ در کتابهای درسی شوروی و منابع تبلیغی بود. بسیاری از قربانیان اعدامی از کتابها و عکسها بیرون گذاشته میشدند که گویی هرگز وجود نداشتهاند. نهایتا تاریخ انقلاب جوری روایت میشد که گویی تنها دو شخصیت داشتهاست. لنین و استالین……به دستور استالین ۶۶ نفر از چهرههای برجستهی حزب و فعالان «صدر انقلاب» که برخی از آنها حتی معروفیت جهانی داشتند، در سه دادگاه «علنی» محاکمه شدند.